شامپو گلرنگ

یه تبلیغ شامپو گلرنگ هست که پدره میگه :
تو خونه ما پسرم موهای نرم خوش حالتی داره،
دخترم موهای مواج زخیمی داره ،
خانومم موهای لخت و نرمی داره
و موهای خود من هم خشک و زبر هست
اما همه ما با شامپو گلرنگ موهامون رو میشوریم
چون برای هر نوع مویی مناسبه
----
من خواستم از پشت همین تریبون
به این پدر زحمت کش بگم
هرچند این شامپوها خیلی خوب هستند
ولی شما با خانوم بچه ها یه روز برید
آزمایش ژنتیک بدی زیادم بد نیست ؛
والا این همه تنوع زیاد منطقی نیستا..!!! :|:|

نسل دخدرا

ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺖ: ﺫﺍﺗﺎﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻮﺩﻥ
ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ: ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯽ ﺷﺪﻥ
ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﻫﺸﺘﺎﺩ: ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻓﺘﻮﺷﺎﭖ... ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯿﺸﻦ
ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﻧﻮﺩ: ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﯽ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﻼﮎ ﻧﯿﺴﺖ

اس ام اس خنده دار

هر ادمی باید یه مخاطب خاص داشته

باشه که شبا قبل خواب ازش بپرسه : تو مال منی ؟

اونم بگه : ینی شُتر بیشتر از تو میفهمه !

خو معلومه که مال توام خره ! حالا بگی بکپ !

.

.

.

آیا میدانید این زوج‌های عاشقی که روی ریل قطار و به سمت غروب خورشید قدم می‌زنند

یا تا حالا قطار سوار نشده اند یا اگه سوار شده اند دستشویی نرفته اند

یا اگه دستشویی رفته اند به سیستم دفع فاضلاب قطار دقت نکرده اند؟

.

.

.

جناب سعدی فرموده بودند :

بر احوال آن مرد باید گریست / که دخلش بود نوزده ، خرج بیست !

که اگه الان بود باید میگفت :

بود حال و احوال آن مرد زار /  که دخلش ریال است ، خرجش دلار !

.

.

.

بعضی زخم ها هست که هر روز باید روشونو باز کنی

و نمک بپاشی تا یادت نره که سراغ بعضی آدما نباید رفت ، ” نباید ” !

.
.
.
بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب
ادامه نوشته

تقدیم به تو ...

دیشب  جشن تولد  گرفته بودیم دختر خواهرم ۴ سالشه گفت :

 دایی میخوام به مناسبت تولدت
برات شعر بخونم این شعر تقدیم به تو :

      قیافه من در اون لحظه 


گفتم : بخون دایی


گفت :


سلام
سلام عزیزم


گوساله ی تمیزم


دمت سفیدو آبی

پشکل
نریز رو قالی



من |:

پشکل های رو قــالی : 0:

دمم ؟:

کلا همه |:

بدم میاد

انقدر از این پسرایی که میخوان
تو کلوب مخ دخترا رو بزنن بدم میاد :|
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

دختر خانومایی که موافقن شمارشون رو برام یاداشت کنن تا در موردش با هم حرف بزنیم!
:D :)))))))

معما!

ترول های جدید فارسی


.

.


 

بقیه ترول ها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

یکی دیگه از فانتزیامم

یکی دیگه از فانتزیامم اینه که وقتی بهم خوراکی تعارف کردن، بگم؛" مـرســی...الان مــیــل نــدارم..."
لامصب این جمله، خیلی باکلاسه خیلی!! ;)
نمیدونم چه حکمتیه که من همیشه و همه جا میل دارم...!اونم چه مـــیـــلـــی!! :)))))

سمــت افق :دی

                                                 حـتما بخونین  | خـــخخخخ " 

یکی از فانتزی ام اینه :

که یه دوست دختر داشتم ...

بعد میومد خونمون بعد با هـم کلی کارای فرهنگی میکردیم ... بعد سه ماه زنگ میزد میگفت :

گل پسر ازت حاملمو بعد

پدرش میفهمید میومد بهم گیر میدادو تا میخواست بزنه تو گوشم بغـضم میومدو میگفتـم آره بزن تو گوشم

حق داری بزن که بفهمم چه غلطی کردم تو هم مث پدر می آره بزن . بزن که دستت برکت داره مرد

آره بزن تا مردونگی بـشیـه تو پوستـو استخونم ... یهو اونم بـغض کنه وو بگه دیگه بسه

بعد دستشو مـیـورد پایینـو بغض تو چشاش جمع میشدو بغلم میکرد میگفت جووونی دیگه ایراد نداره 

داری بابا میشی منم بابا بزرگ

بعد منو ور میداشت میرفتیم خونشون بــد دوست دخترمم تا مارو میدید




 سکته میکردو تو بغلم در حال جون دادن میمرد  بـد منم داد میزدم نــــه خـــــــــــــــــــدا مصبتو شکر 

دوست دخترمو پسرمو "دوست داشتم پسر باشه با کلاس تره" اززززم نگــیررر

بـد با اشکو ناله از خونشون میومدم بیرونــو


سر مراسمش با کت شلوار یه دس مشکیـو عینک دودی  میرفتم 

بـعد فک فــامیلای در پیــت زنم باهم پـچ پــچ میکردنو میگفتن خدا بده شااانس : چه پسـری تووور کردنـآااا

 بـدشم که همه میدونین خــــخخخخ خوراکم توو افــق مجو شدنه :دی

میرفتم سمت افــقـ و تو اووون نور نارنجیـ ه محو میشدم ... 


کــن یــو اســپیک انگـلیش ؟


دیــروز یه دختره که داشت از جلو خونمون رد میشد

 رفتم جلو ازش پرسیدم : can u speak english ? Houm

 انگار دنیارو بهش داده بودن

 با کلی شوقـــو ذوق گفت : Yeeeeees , I caaaaaan

هیــچی دیگـه ... بــش گفتم :



 " sorry , I can " t 

بــدشم تو این آلودگی هوا رفتم یه تیکه دود پیدا کردم همونجا خودمو محو کردم :دی

خــــــــخخخخخخ

امتحان

استاد سوال هایی رو داده بود که من نفهمیدم ،
منم جواب هایی رو نوشتم که استاد نفهمه !

اصنم مهم نی (:

قابل توجه دختـــرای عزیـز  ؟؟؟

 .
 .
 .
 .
 .
 .

 بـــله با شماااام 

.
.
.
.
 
 تـــویی که پارک دوبــل بــلد نیستیـو ...

خیــلی کــارای دیگــه ...

 .
 .
 .
 .

 عزیزم فدا سرت ...

 ناراحتی نداره که ... اصنــم مهم نــی ...

.
.
.
.

 خو بــجاش تو بلدی :

 ظرفــارو بشوری

 خونه رو تمیز کنی

 لباس بشوری

 غذا درست کنی

 پوشک بچه عوض کنی

 پسرا رو دوس داشته باشی  :دی

 .
 .
 .
 .

 عمتـــه /: 

.
.
.
.

 پسرا جیغ دست هــــــوراااااا    

جملات طنز جدید

ملت غصه نخورید بالاخره تصمیم گرفتم بعدازظهر برم یه سکه بخرم!

به زودی شاهد توقف و یا کاهش سریع نرخ ارز و سکه خواهید بود :|

.

.

.

از جلوی پارک خونمون رد میشدم

دیدم یه دختــــــر خارجی دپرس داره عکس میگیره

رفتم جلو بهش گفــــــــتم : can u speak english?!

انگار دنیارو بهش داده بودن

با کلی شوق و ذوق گفت : Yeeeeees ,I caaaaaan!!!!!!

زدم رو شونــــــش گفتم :

” sorry , I can’t …

.

.

.

یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه

 مدام بهانه می گیره به نظرتون اگه

بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب میشه!؟

.

.

.

ادامه نوشته

آقای دکتر

توی بیمارستان،یه پرستار فوق العاده زیبا وجذاب از اتاق عمل سریع میاد بیرون و داد میزنه:
آقای دکتر؟آقای دکتر؟بیمار داره از دست میره ...
من درحالی که لبخندی پرمعنا بر لب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم پرستار بلندتر و با التماس میگه:
آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده ...
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن :
آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره ...
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم:
.
.
.
.
.
.
.
.
آقای دکتر طبقه بالا تشریف دارن ...
بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار دور میشم ... :)))

کصافطا:|

یه بار من از وسط یه جمع زنونه رد شدم اینا داشتن نارنگی پوست میکردن هر چی نگاه کردم دیدم هیشکی دستشو نبریده ...نگو داشتن با دست پوست میکردن

عمه

سلطان غم ها پــــدر

.
.
.
.
.
...

سلطان قلب ها  مـــادر

...
.
.
.
.
.
.

 رسوای عالم  ...

.
.
.
.
.

 عـــمـه 

خخخخخخخخخخخخخ

براي سلامتي همه عمه ها ك اگه نبودن كار ما لنگ بود بفرس اون تـكبيروووووووووو بلند (:

اووون عقبی یــااا چه غلطی می کــنن ؟ گـفتم تکبیر (:

۱۸+

۱۸ +

ادامه نوشته

گلچین

 ·        دو روزه با دختره رفیق شده، میپرسه فامیلیت چیه؟ میگه میخوای چی کار؟ میگه میخوام ببینم به اسم بچههامون که انتخاب کردم میاد یا نه!!
 
·        به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، برمیگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!!
 
·        هر روز تو دانشگاه میبینیم ۱۰۰ تا دختر مدرسه ای رو به صف کردن، معلمشونم جلو، آوردن بازدید از دانشگاه، مگه باغ وحشه اینا رو هر روز میارین بازدید!!
 
·        اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم!!
 
·        یارو رو آوردن تو تلویزیون، زیر اسمش نوشته: "کارشناس مسائل یمن"، من موندم این بنده خدا تو این ۴۰ سال از چه راهی نون در میآورده!!
 
·        قبلاً برق میرفت بابامون فحش رو میکشید به اداره برق، الان برق میره خوشحال هم میشه!!
 
·        خانومه ناراحت توی تاکسی: به فاصله چند روز هم شوهرم بهم خیانت کرد هم دوست پسرم!!
 

بقیه در ادامه مطلب
ادامه نوشته

تفــلد

دخــتره پیــغووم داده :

 امــروز تـفلدمه 

تفــلـد تفــلد تفــلدم مـبارک !!!

400 تا لایک خــورده ... یه ســریــا پـای پیـــغووم جوون دادن   ... 


یه سـریــاااا پیـغووم دادن قصد خودکشـی داریم ... تــازه کـامنتاش به کـنار ...

...



حــالا امروز میـخوام نقـش یه دخــترو بـازی کنم  ببیــنم با این کــامنتـاتون چه می کنید ...

خوب گوش کنین 

واااای نــاخووونه دستم چیکس  حــالا چیچــال چوونـم ؟

بــرو بالا

یارو لیــــوان  ادرارش  دَستش بوده ... ا پرســــتاره می پُرسه کُــــجا بــرم پرستاره میـــگه برو بالا

.

.

.

.

.

.

 میگه به  ســلامتـــــی خانم دکتر  !!!

خــــــخخخخخ

اس ام اس خنده دار و جوک جدید



ﻣﻦ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﺳﻠﻮﻻﯼ ﻣﻐﺰﻡ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯼ ، ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯾﻪ !
ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎی ﻣﻬﻢ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪ ! :D
.
.
.

امید به زندگى در بین افرادى که تو یخچالشون الویه دارن دو برابر افراد عادیه ،
اونایى که نوشابه هم داشته باشن که اصلا میل به جاودانگى پیدا میکنن …
.
.
.
کمدمو باز کردم میبینم چندتا از لباسای برادرم قاطی لباسامه
به مامانم میگم اینا چرا اینجاست؟
میگه برادرت گفته اینا رو نمیخواد بدمش به مستحق! :|
.
.

.

خواهرزادم رفته مهد کودک یه دختر سفید با موهای خیلی روشن دیده ،
به مامانش گفته : مامان این دختره چرا انقدر کمرنگه؟
.
.
.
ادامه نوشته

نخواستیم !!!

خدااااااااا نه پولـــــــی میدی ...

نه خونــــــــه میدی ...

نه ماشین میدی ...





همین تـــیــپـــو چهــــــره جذذذذابـــم  ازمــون بگیر راحتمون کن 

والا ب غـــرعان ميخـــوام چيكار ؟

نخواستيم اين همه خاطر خواهــو ...

اعتماد ب سقفمم تو حلقم | خـــخخخخخخ

فــداکاری

یکی از فانتزی ام اینه :

 جنگ شه , بعد محاصره شیم  , فرمانده بگه یه نفر باید بره حواس دشمنو پرت کنه 

تا بقیه بچه ها نجات پیدا کنن

بعد همون موقع بیسیم چی به فرمانده بگه حــــــاجی سریع تر تصمیم بگیر بچه ها دارن از پُـشت قیچی میشن

بعد فرمانده داد بــــزنه کــــــی این فداکاری رو میکنــــــــه ؟!!

بعد من با یه لبخند مَــلیح از بین جمعیت بیام بیرونــــو بگم  حاجی من هستم  :)

بعد فرمانده بگه سِـید تـو چـرا ؟!!  تـو که عیالت بار داره  نـه تو باید سالم برگردی عـقب

بعد من بگم نـه حاجی من سنگامو با خودم وا کندم دیگه دل بستگی تو این دنیا ندارم

بعد فرمانده بگه پس پلاکتُ بده بــبرم واسه پسرت آ سِـد غلام منم یه لبخند بزنمُ بگم نـــه ...

بعد برمــو پشت سرم طوفان شه وو توی طوفان محو بشمـو صـدای خُــمپاره بیادو حاجی اشکاش سرآزیر شه

 زیر لـــب بگه انا لله وانا اليه راجعون ...

چــرا ؟

دیـــروز از همکــلاسیم یه جزوه خواستم ...

امـــروز منو صدا کرده میگه  چرا رکـــو راست حرف دلتو نمیزنی  ؟؟؟




من : 




همکلاسیم : 

بــزن بابا

چند وخ پیشــ ا با بابام دعوام شد ، دستشو برد بالا که بزنه تو گــوشم …!

.
.
.
.
.

منم یهو رفتم تو فاز  فیــلم هندیــو  گفتم :

بزن بابا ... !

بـــزن ... !

بزن بـــذار بفهمم پـــدر بالا سرمه … ! 

بزن که بفــهمم هنوز بی صاحاب نشدم … !

بزن باباااااا 

کــه یــهو

.
.
.
.
.
.
.
.
.


زااعاااارت  زد تو گوشم … |:

ناموسا چرا تو این فیلم هندیا اینجوره ؟!!

من توقع داشتم منو بغل کنه جفتمون بزنیم زیر گریه | همیشه پیش بینــی ام اشتــبا از آب در میاد