یکی از فانتزیام اینه که با دوس دخترم سوار ماشین شیم بعدهمینطور که با سرعت داریم میریم سمت شمال یهو دوس دختر سابقم زنگ بزنه بگه ببین من تو ماشینت یه بمب گذاشتم اگه ترمز کنی یا سرعتتو کم کنی با اون دختره ایکبیری (دوسدخترم) میرین رو هوا بعد من با عصابنیت بگم نــکــبــت منو از بمب میترسونی؟ برو از خدا بترس! من فقط نگران جونِ دوس دخترمم ! بعد موبایلو پرت کنم بیرو بعد با مُـشت بکوبم رو فرمون داد بزنم لـعنتییی (لامـصب خـَـعلی جذبه داره این حرکت :دی) بعد به دوس دخترم بگم تو بپر پایین بعد اون بـگه نــه من بدون تو هیچ جایی نمیرم بعد منم با عصابنیت بگم زِر نزن نِـفـله مگه میخوام برم پیک نیک تو خودتو نجات بده بعد بپره پایین منم پامو بزارم رو گاز ولش کنم برم خخخخخ